گوزنه یا موس یا هرچی... از تو ویکیپدیا میشه اینو راحت فهمید. اما چقدر تنهایی و دلتنگی این گوزن یا موس یا هرچی جذابه. آخه مگه چقدر میشه شادی و مثبت اندیشی و بگوبخندها و دورهمی ها رو تحمل کرد؟ میان میگن غمگین بودن طبیعیه ایرادی نداره و هرکسی بالاخره یه وقتایی احساس تنهایی میکنه ولی تموم میشه میگذره. اما من خود دلتنگی رو دوست دارم. هرقدر بیام این علاقه ام رو باز کنم و توضیحات اضافی بدم فایده نداره. فقط به این تابلو نگاه کنید... 

 

واپیتی، جان باور، ۱۹۱۷

 

احساس دلتنگی با اعماقم عجین شده و من مطمئنم تنها نیستم. هستن کسایی که مثل من دلشون میخواست یه گوزن یا موس یا هرچی باشن تنها تو یه جنگل پر ستاره.