این یک حقیقت است که زیبایی همه جا وجود دارد و هرگاه ما چیزی را زشت یافتیم به دلیل آن است که در ما ترس ایجاد می‌کند. ما از زباله‌ها متنفریم چون می‌ترسیم آلودگی آن گریبان ما را بگیرد. کارخانه‌ها را زشت می‌دانیم چون می‌ترسیم سودای کسب درآمد هم مردم را اغفال کند هم محیط زیست را آلوده کند. برای اینکه بتوانیم با خیالی راحت‌تر به این سوژه‌های در نگاه اول زشت نزدیک شویم و زیبایی‌های آنها را درک کنیم باید این ترس‌ها را بشناسیم و بر آنها چیره شویم. سه تن از نویسندگان محبوبم دقیقاً همین کار را کرده‌اند:

۱. ویرجینیا وولف و زیبایی بازار حراجی

۲. آلن دوباتن و زیبایی دکل‌های برق

۳. من و زیبایی خلاطه شهرکردی