من از امروز تصمیم گرفتم هر هفته در این وبلاگ پست بذارم. این یه تعهده. قراره بیشتر درباره مهم ترین چیزای زندگیم بنویسیم نه درمورد تفکرات بی حاصل. در مورد اینکه چه کاری میخوام تو زندگیم انجام بدم. میدونم برای یه 26 ساله خیلی دیره ولی حقیقت اینه که اصلاً برام مهم نیست. گذشته از این من خیلی خودم رو آماده میبینم. آماده ام که مسیر جدیدی رو انتخاب کنم، آماده ام اشتباه بکنم، آماده ام گند بزنم، آماده ام کل مسیر زندگیم رو از اول طی بکنم. آماده ام تا آخر عمرم بینهایت مسیر اشتباه رو برم و نتیجه نگیرم.

از اونجایی که نه من و نه هیچ کس دیگه ای از آینده هیچ اطلاعی نداریم باید تمرکزم روی الان باشه. باید یه چیزی که توجهم و علاقه ام و جلب میکنه رو انتخاب کنم و ادامه بدم. فرقی نمیکنه چی باشه چون معلوم نیست آینده چی پیش میاد و کجا قراره به دردم بخوره. مهم اینه که:

  1. بش پایبند باشم.
  2. با ندانستن و عدم قطعیت و معذب بودن کنار بیام.
  3. دوستایی پیدا کنم که بهش اهمیت میدن، و پر انرژی ان و من هم در کنارشون باشم، بشون کمک کنم. دوستشون باشم.
  4. بر طفره رفتن ها و به تعویق انداختن ها و حواس پرتی های خودم چیره بشم و چاره ای براشون پیدا کنم.
  5. ذهنم را بیشتر بشناسم.
  6. در کاری که انجام میدهم حرفه ای بشم و پیشرفت کنم.
  7. چیزی تولید کنم و در انفعال غلت نزنم. هرچند کوچک.
  8. پول در بیاورم. باید بتوانم به شکلی خودم را با ارزش نشان دهم. باید کارم را بفروشم. کارم به گونه ای باشد که دیگران نیاز داشته باشند برای آن پول بدهند.
  9. اعتماد بسازم. قابل اعتماد باشم.

همین

از بین چیز هایی که میتوانم انجام بدهم اینها به ذهنم میرسد:

  1. آلمانی را بهتر یاد بگیرم و راه های سفر به آنجا را بشناسم. (تا به آنجا بروم و در فوق لیسانس رشتۀ انرژی های تجدید پذیر تحصیل کنم.)
  2. ویدئو هایی در مورد ادبیات و علوم و فلسفه بسازم و در اینترنت به اشتراک بگذارم.
  3. نویسندگی را یاد بگیرم.
  4. نرم افزار رویت تجهیزات ساختمانی را یاد بگیرم.
  5. نرم افزار طراحی مبدل های حرارتی را یاد بگیرم و فعالیت علمی انجام بدهم.

و فعلاً تصمیمم همان شماره یک است. با این تفاوت که حالا و پس از نوشتن این پست ذهنم به وضوح یک روز آفتابی است. تابش ابدی یک ذهن بی لک.

نوشتن این پست حدود یک ساعت طول کشید.