بهتر از اینستاگرام

نمیتونستم نوشتن توی این وبلاگ رو به روش قبل ادامه بدم. دو راه پیش روم بود که باید یکی رو انتخاب میکردم. یا دیگه چیزی ننویسم تا دوباره وقت و انرژی نوشتن به همون روش رو پیدا کنم. یا اینکه همونجوری وبلاگ بنویسم که همه مینویسن. روزمرگی‌ها، قر زدن‌ها، دلخوشی‌ها، برنامه‌هام...

دومی رو انتخاب کردم. پس از حالا به بعد اینجا جاییه که با ناله‌ها و شکایتها و افکار بیریختم سرتون رو درد میارم. میدونم خیلی از شما خواننده‌هام رو از دست میدم. از این بابت متأسفم. 

با این حال سعی میکنم مثل گذشته هرجیزی که واقعاً جذبم میکنه رو هم بگم. اما دیگه فرصت شاخ و برگ دادن و خوشکل کردن جمله‌هارو ندارم. نوشته‌هام قراره خیلی هم بیشتر بشن. اما نه با اون کیفیت قبلی. نکته مثبتش اینه که شاید صمیمانه‌تر و گرمتر به نظر برسه. فلسفه وبلاگ همینه. وبلاگ اینستاگرام نیست که آدم خودشو بتراشه. وبلاگ جاییه که آدم خودشو خالی کنه. منظورم این هم نیست که قراره فقط ناله‌هام رو بنویسم. قول میدم هرچی داشتم خالی کنم.

بیشتر از یک ساله که از اینستاگرام اومدم بیرون. از تصمیمم خیلی راضی‌ام. اگه میخواستم درباره اینکه در نگاه بقیه چطور به نظر میرسم با دوستام رقابت کنم اینستاگرام میتونست کمکم کنه. اما اهداف دیگه‌ای دارم. و متأسفانه هنوز کسی شبکه اجتماعی‌ای اختراع نکرده که توی اون اهداف کمکم کنه.

شاید باید طراحی اینستاگرام رو میدادن دست ماتسوئو باشو (شاعر هایکو). ماتسوئو باشو با شعرهاش سعی میکرد حسی رو منتقل کنه که تو ژاپنی بهش میگن موگا (無我). موگا یعنی بی‌خودشدگی و محو شدن در محیط. هایکو ها از سه خط تشکیل شدن. اولی و دومی تصاویری رو توصیف میکردن که توی خط سوم باهم ارتباط برقرار میکردن. چند نمونه از هایکوهای ماتسوئو باشو:

۱. 

انزوا، حالا

ایستاده در میان شکوفه‌ها

یک درخت سرو

 

۲.

برکه قدیمی

جهیدن یک قورباغه

صدای آب

 

۳.

مغازه ماهی فروشی

چه سرد است لبهای

ماهی سیم

 

ماتسوئو باشو گاهی نقاشی هم برای هایکو هایش میکشید مثل نقاشی زیر:

۴. 

گلبرگ‌های رز زرد

رعد و برق

آبشار

ماتسوئو باشو، آبشار

 

دلیل اینکه اینقدر این هایکوها گیرا هستن اینه که در عین سادگی مارو دعوت میکنن مکث کنیم و به محیط اطرافمون قانع بشیم. محیطی که میتونه یه سرو باشکوه یا یک ماهی فروشی بدبو باشه. مهم اینه که ما یادمون میره توجه کنیم. و متأسفانه اینستاگرام کمک نمیکنه.

تعمیر با طلا

راه چاره برای کسی که حس میکنه زندگیشو هدر داده چیه؟ کسی که تو زندگیش یه عالمه اشتباه کرده و هیچ راه برگشتی نداره، چکار باید بکنه؟

 هنر کینتسوگی

یکی از فرهنگ‌های سنتی ژاپنی که بر اساس فلسفه وابی سابی به وجود آمده «کینتسوگی» است. کینتسوگی یعنی تعمیر با طلا. وقتی یکی از ظروف سرامیکی چینی میشکست، ژاپنی‌ها به جای اینکه دور بریزند، آن را با طلا لحیم میکردند. به جای اینکه ضعف‌ها و نقص‌ها و شکست‌ها را پنهان کنند، آنها را به قیمتی‌ترین مواد تزئین می‌کردند تا کهنگی را ارج نهاده باشند.

 

عشق به کمال، جاودانگی و قوانین بنیادین طبیعت را در ساختمان‌های متقارن غربی و طرح‌های هندسی اسلامی و ظروف بینقص چینی میتوان دید. اما شاید لازم باشد کمی وابی-سابی و کینتسوگی را هم یاد بگیریم. کینتسوگی با کمال و بینقصی مبارزه نمیکند، بلکه در عین حال که سعی میکند ضعف‌ها و کاستی‌ها را برطرف کند، آنها را رسمیت میبخشد. این ظروف نه نقص‌ها و ضعف‌هایشان را انکار میکنند و نه کمالپرستی و عشق به جاودانگی خود را پنهان میکنند. و این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.

حکمت شرقی

در حالی که غربی ها شیفتة دقت، کمال، جاودانگی و تقارن هستن، ژاپنی‌ها به دلیل سنتی که از قرن ۱۵ به بعد شروع شد نقص، کهنگی و ضعف رو اصیل‌تر و زیباتر می‌دونن. از نظر اونا زیباترین ساختمون‌ها و باغ‌ها اونایی هستن که نشانی از نقص و ضعف داشته باشن و لذا وقتی یه ساختمون می‌ساختن،‌ عمداً یکی از ستون‌ها رو برعکس میذاشتن، یا مثلاً اجازه می‌دادن یه شاخه از یه درختی از وسط دیوار وارد ساختمون بشه یا یه تخته سنگی کف ساختمون باقی بمونه. انگار که معمارش می‌‌خواسته بگه من تلاشم رو کردم تا یه مجموعه بی‌نقص بسازم، اما از پس طبیعت برنیومدم.

حیاط یک معبد ذن

یا مثلاً وقتی دیواری ترک می‌خوره به جای اینکه ترک دیوار رو مخفی کنن میذارن همونجا بمونه و تزئینش می‌کنن. ترک دیوار، کهنگی و فرسودگی، مثل یک میراث گرانبها مورد تجلیل و تکریم قرار میگیره. این کهنگی و ضعف در واقع بخشی از خود ما هستن ولی ما اونها رو انکار می‌کنیم. چون حقیقت تلخی رو به ما یادآوری میکنن: که ما موقتی هستیم، خیلی زود کهنه می‌شیم و از بین میریم. اما  به نظر میرسه ژاپنی‌ها با این حقیقت آشتی کردن. این موضوع رو بدون آشنا شدن با مفهموم وابی سابی نمیشه بیان کرد.

 >>>>>>>>>>>>>‌ادامه>>>>>>>>>>>>>

ادامه نوشته