DIY
خیلی گذشت از آخرین باری که اینجا چیزی نوشتم. از یه جایی به بعد واقعاً نمیتونستم بنویسم. تقصیر خودمه. با اینکه قرار گذاشته بودم ساده و بدون تکلف بنویسم ولی بازم تو بعضی از نوشته هام عمیق شدم و توی مخاطبینم انتظار نوشته های خوب درست کردم.
معمولی نوشتن واقعاً سخته. چون صداقت میخواد. آدم دوست داره بقیه رو جذب خودش بکنه. اما اینکه بتونی خودت باشی و جلوی قیچی کردن خودت بر اساس قضاوت بقیه رو بگیری کار سختیه.
استخدام یه شرکت دولتی شدم. کار اداری و پشت میز نشینی رو دارم برای اولین بار تجربه میکنم. حالا فقط یه هفته سر کار بودم. هنوز نه جام مشخص بود نه وظایفم. همه تلاشم تا الان این بوده که باعث قضاوت منفی بقیه نباشم. از سه شنبه که برمیگردم میخوام قضاوت مثبت جلب کنم. میخوام خودمو ثابت کنم. کار قبلیم هم سر جاشه. به صورت تلفنی و دو ساعت کار بعد از تعطیلی کار اداری انجامش میدم. خیلی خسته کننده بود و قطعاً نمیتونم اینجوری خیلی پیش برم. چون هم کار پیش نمیره هم خودم نمیکشم. پایان نامه ام رو هم باید از سر بگیرم دوباره.
لپ تاپم خراب شده بود. اینم یه دلیل دیگه برای اینکه دیرتر بنویسم. ال سی دی اش سوخته بود. مدتی بود با یه قلق خاص کار میکرد. اما از دو هفته پیش دیگه حتی اونم جواب نمیداد. بازش کردم که شاید از فلت اش باشه که به نظرم نمیرسید فلت اش مشکلی داشته باشه. خلاصه یه ال سی دی هشتصدهزار تومنی سفارش دادم. دیروز دستم رسید. عوضش کردم و حدسم درست بود. فلت سالم بود.
از انجام دادن کارای دستی، کارای تعمیراتی خوشم میاد. همیشه وسایل خونه رو خودم تعمیر میکنم. البته اگه وقت داشته باشم. یه مدت تصمیم گرفته بودم تعمیر وسایل خونه رو به صورت رسمی سرگرمی بعد از ظهری های خودم بدونم. اما نشد. حالا هم مادرم ازم خواست ال سی دی تبلتش رو درست کنم که پروژه بعدی منه. اگه وقت پیدا کنم.
کتاب جنایت و مکافات رو شروع کردم. که البته کار اشتباهی بود. باید اول کل کتابایی که نصفه نیمه موندن رو تموم میکردم. داستایوفسکی رو دوست دارم. برادران کارامازوف یکی از بهترین کتابایی بود که خوندم. تصمیم سال ۹۹ من اینه که کتابای نصفه نیمه رو یکی یکی تموم کنم. اجازه ندارم کتاب جدید بردارم.
(ته دلم میدونم هیچ کدوم از این کارا رو انجام نمیدم.)
پ.ن: ننوشتنم درباره کرونا و سال نو عمدی نیست.